آرتینا جانآرتینا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
یکی شدن من وبابایییکی شدن من وبابایی، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
وبلاگ آرتینا جانوبلاگ آرتینا جان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

artinajan2013

شیرینم...

امشب(۸شهریور۹۴) موقع خواب خیلی اذیتم کردی بابا بزرگم خونمونه خیلی کلافم کردی تا خوابیدی تازه بخاطر اینکه چندوقته شبا تنها تو اتاقت میخوابی بابابزرگ برات یه شلمن ستاره ای خرید و راستی فردا قراره با بابابزرگ بریم تبریز آخه دیگه دختر دایی هم میخواد بدنیا بیاد. در ضمن این چند وقت خیلی خرابکار شدی بعضی کارارو انجام میدی که باید تنبیه بشی و هر موقع هم دعوات میکنم خیلی مظلومانه میگی مامانی منو دعوا نکن و بعضی اوقات با دلخوری میگی چرا منو دعوا میکنی آخه من گناه دارم بعضی وقتا یه چیزی بخوای بهت ندم میگی مامانی چرا ندادی آخه من گناه دارم. وقتی میخوام اتاقت رو جارو بکشم میگی اولا ۱۰۰ بار گفتم اتاق منو جارو نکش در ثانی ۱۰۰بار گفتم اتاق منو جارو نک...
25 شهريور 1394

آرتینا جون دختر دایی دار شد.

النا جون در تاریخ ۱۷ شهریور ۹۴  ساعت ۸:۵۷صبح در بیمارستان ذکریا تبریز و بدست خانم دکتر افتخاری زمینی شد قدمش مبارک. راستی دوستای گلم منم عمه شدم ولی فقط یه روز تونستم ببینمش آخه برگشتیم تهران عکساشو بعدا میزارم.
17 شهريور 1394

خداحافظ بابایی و مامانی من اتاق خودم میخوابم.

مامانی امشب(۳شهریور۹۴) اولین شبی بود که بدون حضور کسی شب تا صبح تو اتاق خودت خوابیدی  حتی یکبار هم به اتاق من و بابایی نیومدی ولی من شب اصلا خوابم نمیبرد همش استرس داشتم چندین بار به اتاقت سر زدم باز هم دلم آروم نمیشد آخه عمه و طاهاجون امروز عصر اومدن خونه ما و شب موقع خواب عمه و طاها جون تو پذیرایی خوابیدن و این تلنگری شد برای خوابیدن شما تو اتاق خودتون. مامانی ان شالله همیشه خوابای خوب ببینی عزیز دلم.
3 شهريور 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به artinajan2013 می باشد